فانتزی
ایمیل اشتباهی
داستان
پیرمرد نامه ای برای پسرش نوشت و وضعیت را برای او توضیح داد...
ادامه داستان رو در ادامه مطلب بخونید....
...
یه روز دیدن یه مرد ساده با سرووضع خیلی ساده داره میاد طرف بوتیکشون.
حس باحالی بهشون دست داد و با خودشون گقتن یه کم واسه خنده اسکولش کنیم .
مرده اومد داخل و پرسید : شما اینجا چی میفروشین ؟؟؟
با خنده گفتند : الاغ ...!!!
مرده گفت : ببخشید جز خودتون مورد دیگه ای واسه فروش ندارید ؟
...
...
ولی جفتشون غلط کردن باید ببینی زنت چی میگه...
مدرسه ها باز شد ..
امیدوارم امسال همتون موفق باشین .. چه بچه درس خونا چه اونایی که یکم کمتر درس میخونن!!
یک سوال اگه دوست داشتین جواب بدین ... تو درس خوندن چیجوری هستی؟ به قول خودمون خرخونی؟ متوسط میخونی؟ اصن نمیخونی؟ خیلی کم میخونی؟ یا هرچی که خودت میدونی ..
...
بزن به افتخارش ....
لامصب
لامصـــبو با لگد زدی که بره زیر یخچال :)))
...
پسره باشگاه بدنسازي ميره تا بتونه مخ بزنه ...
اما .... خدا وكيلي ،
چند بار شعورت رو عمل كردي تا رو فرم بياد ... !!!؟؟؟
:))
بدحجابی مهمترین عامل وقوع زلزله ست !! :|
بازم خدا رو شکر که دزدی و اختلاس باعث ایجاد زلزله نمیشه،
وگرنه تاحالا ایران یکسره داشت ویبره میرفت و کلن ویران شده بود!!!
:)
...
اگه این اس ام اس رسید یه میس کال بنداز،
اگه نرسید دو تا میس کال بنداز!
دو تا میس کال زدم بهش !بعد نوشته :
دهن این ایرانسل سرویس که هیچوقت اس ام اس ها نمیرسه ..!
دیگه مطمئنم تحریما اثر کرده:|
نجات جان یازده میلیون انسان
شاید اگر بیشتر دقت بخرج بدهیم حتی بتوانیم تاریخ بشریت را نجات بدهیم.
در زیر یک نقاشی از فردی که در امتحان ورودی دانشگاه وین پذیرفته نشد
... و راه دیگری برای زیستن برگزید آورده شده است لطفا خوب توجه کنید.
.........
شخصی که این نقاشی را کشیده است، میخواسته در دانشگاه هنرهای زیبای وین تحصیل کند و یک نقاش معروف شود.
اگر او از طرف دانشگاه وین پذیرفته میشد، تاریخ جهان بسیار متفاوت میشد.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
اسم این نقاش، آدولف هیتلر است!
تقریبا 11 میلیون انسان در جنگ جهانی دوم تکه تکه شدند.
امان از دست خانمها
آیا میدانید
آیا می دانید زرافه ها در اصل گوشتخوار هستند اما به دلیل عدم توانایی در بلعیدن غذا از روی زمین به دلیل داشتن مری طولانی و نداشتن اندام مناسب برای شكار، گیاه خواری می كنند و به همین دلیل یك زرافه در تمام طول عمر خود سوء هاضمه دارد؟
.
.
.
.
.
آیا میدانید این چیزیو که بهتون گفتم چرند بود؟
رابطه ی کش شلوار و پیشرفت
یارو نشسته بوده پشت بنز آخرین سیستم، داشته صد و هشتاد تا تو اتوبان میرفته، یهو میبینه یك موتور گازی ازش جلو زد! خیلی شاكی میشه، پا رو میگذاره رو گاز، با سرعت دویست از بغل موتوره رد میشه. یك مدت واسه خودش خوش و خرم میره، یهو میبینه موتور گازیه غیییییژ ازش جلو زد!
دیگه پاك قاط میزنه، پا رو تا ته میگذاره رو گاز، با دویست و چهل تا از موتوره جلو میزنه. همینجور داشته با آخرین سرعت میرفته، باز یهو میبینه، موتور گازیه مثل تیر از بغلش رد شد!
طرف كم میاره، راهنما میزنه كنار به موتوریه هم علامت میده بزنه كنار. خلاصه دوتایی وامیستن كنار اتوبان، یارو پیاده میشه، میره جلو موتوریه، میگه: آقا تو خدایی! من مخلصتم، فقط بگو چطور با این موتور گازی كل مارو خوابوندی؟! موتوریه با رنگ پریده، نفس زنان میگه: والله ... داداش... خدا پدرت رو بیامرزه واستادی... آخه ... كش شلوارم گیر كرده به آینه بغلت ...
نتیجه اخلاقی : اگه می بینید بعضی ها در کمال بی استعدادی پیشرفت های قابل ملاحظه ایی دارند ببینید کش شلوارشان به کجای یک مدیر گیر کرده
آقا ما بد .... شما خوب
تست هوش
از96 ماهی شما 55 تا غرق شد چند تا ماهی دارید؟
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
بله ؟؟ مشغول جمع و منها بودی؟
تقصیر این مدرسه ها است که عمر شما را به فنا داده اند
تا حالا کسی شنیده که ماهی غرق بشه؟
حتما الان دانشجو هم هستی!!!!!!!!
دختر دکتر مصدق
دكتر محمد مصدق دو پسر و سه دختر داشت.دو تا از دختر ها ازدواج كردند كه
يكي همسر دكتر احمد متين دفتري شد كه در حادثه ي هوايي نزديك تهران از
بين رفت،دومي ضياء اشرف كه با خانواده اي معروف ازدواج كرد و سومي خديجه
است.فرزندان ذكور دكتر مصدق غلامحسين و احمد بودند كه غلامحسين متخصص
زنان بود و احمد تا معاونت راه رسيد و اما سرگذشت خديجه كه پس از كودتاي
28 مرداد دچار بيماري روحي شديد شد.دكتر مصدق تا واپسين دم حيات نگران
خديجه بود و به بچه هاي خود توصيه كرد كه مواظب وي باشند.تا موقعي كه
دكتر غلامحسين و احمد پسران وي حيات داشتند مواظب او بودند و
هزينه ي درمان او را تامين مي كردند ولي اكنون دختر دكتر مصدق،فرزند
نخست وزير ملي و قهرمان ايران،تنها و فرسوده و فقير در گوشه يكي از
آسايشگاه هاي دولتي سويس در ميان عده اي بيماران رواني با هزينه دولت
سويس به سر مي برد،زهي تأسف.
يكي از ايرانيان كه با دختر دكتر مصدق ديدار كرده بود در نامه اي مي نويسد:
به نام يك ايراني دلسوخته كه از اين آسايشگاه بازديد كرده و از نزديك با
خديجه به گفتگو نشسته است،به شرح اين ديدار مي پردازم.
در جستجو براي يافتن خاطره هايي از مصدق،در سويس خانه اي را پيدا مي كنم
كه مصدق دوران دانشجويي اش را در آن گذرانده است.مي كوشم اطلاعات بيشتري
كسب كنم كه مي شنوم دختر وي خديجه مصدق،آخرين و تنها بازمانده خانواده
قهرمان ملي،سالهاست كه در آسايشگاه بيماران رواني نوشاتل،به هزينه ي دولت
سويس در نهايت فقر و تنگدستي به زندگي ادامه مي دهد.
بالاخره با آسايشگاه بيماران روحي تماس مي گيرم.با بي اعتنايي پرستاري
مواجه مي شوم كه مي پرسد:"چه نسبتي با وي داريد؟"مي كوشم براي وي توضيح
دهم كه "پدر اين بانوي سالمند نخست وزير ملي ايران بوده است و خدمات او
به كشورش هرگز از خاطر ميليون ها ايراني نمي رود و به همين دليل است كه
مي خواهم دختر وي را ببينم."پرستار با لحني استهزاء آميز مي خندد و از
پشت تلفن مي گويد پس چرا ايرانيان از اين دختر قهرمان ملي سراغ نمي گيرند
و بالاخره مي گويد بايد از پزشك معالج وي اجازه بگيرم.پس از چند لحظه
اجازه ي ملاقات مي دهد.مي پرسم چه چيز هايي لازم دارد تا برايش
تهيه كنم و قرار ساعت 5 بعد از ظهر را مي گذارم.
در وقت تعيين شده به آسايشگاه سالمندان مي روم.به دفتر مي روم و مي گويم
براي ملاقات چه كسي آمده ام.دكتر به پرستار دستوراتي مي دهد.
چند لحظه بعد پرستار با بانويي سالخورده كه بايد بين 60 تا 70 سال داشته
باشد،وارد مي شود.به طرفش مي روم و به او اداي احترام مي كنم.احساس مي
كنم اين اداي احترام از جانب ميليون ها ايراني تقديم مصدق مي شود كه هنوز
خاطره ي فداكاري هاي او را فراموش نكرده اند.پرستار مي پرسد:"مي خواهيد
در اتاقش صحبت كنيد يا همين جا؟"پاسخ را به او واگذار مي كنم.خديجه دختر
دكتر مصدق مي گويد همين جا.دسته گلي را كه براي او آورده ام مي گيرد به
او مي گويم كه ايراني هستم و اگر كاري دارد حاضرم برايش انجام دهم.اما
فقط تشكر مي كند.پس از چند لحظه بي آنكه چيزي بخواهد يا حرفي زده
باشد،فقط يك بار ديگر تشكر مي كند و از اتاق بيرون مي رود.وقتي شماره
اتاقش را مي پرسم،مي ايستد و شمرده مي گويد"صد و هفده."بعد خدا حافظي مي
كند و دسته گل را پس مي دهد.مي پرسم "مگر گل دوست نداريد؟"پاسخش فقط تشكر
است.به عقيده من اين درست ترين پاسخي بود كه او داد.زيرا 49 سال از احوال
تنها بازمانده ي مصدق قهرمان ملي بي خبر بوده ايم و او را به حال خود رها
كرده ايم و به عنوان يك ايراني او را فراموشش كرده ايم."
با بغضي جانسوز در گلو به دفتر آسايشگاه بر مي گردم،دسته گل را به پرستار
مي دهم.مي گويد:"چه شانسي!"
از علت بيماري اش مي پرسم و پاسخ مي شنوم به دنبال غارت منزل دكتر مصدق
در 28 مرداد 32 و زنداني شدن،چون دختر بسيار حساسي بوده و پدرش را خيلي
دوست داشته،دچار اختلال رواني مي شود.
از اين پرستار مي پرسم هزينه نگهداريش چگونه تأمين مي گردد؟پاسخ او مثل
پتكي بر سرم فرود مي آيد.هيچ كس براي وي پولي نمي فرستد."تمام اعضاي
خانواده ي او مرده اند.ما به سفارت ايراناطلاع داديم و از آنها خواستيم
كه مخارج وي را تأمين كنند،ولي قبول نكردند و پاسخي ندادند.در حال حاضر
آسايشگاه بر خلاف رسم جاري خود علاوه بر تحمل مخارج وي ماهانه حدود صد
فرانك هم به وي مي پردازد تا اگر چيز خاصي لازم داشته باشد تهيه
كند."پرستار اضافه مي كند من تعجب مي كنم"ايران يك كشورثروتمند است و
همين حالا هم دولت ايران دارد يك رستوران 6 ميليون فرانكي در ژنو مي
سازد،ولي برايش دشوار است هزينه ي يك يمار را بپردازد.مگر شما نمي گوييد
پدر وي نخست وزير بزرگي در تاريخ ايران بوده است؟!"
با قلبي پر از اندوه از آسايشگاه خارج مي شوم.كنار درياچه به ساحل چشم مي
دوزم.به ياد مردي مي افتم كه در دوران نخست وزيري اش حتي از دريافت حقوق
ماهانه خود داري مي كرد.
به هر حال واقعيت اين است كه هم اكنون خديجه مصدق در شرايط نامساعد اما
با وقار و آرامش در يك آسايشگاه رواني بدون هيچ گونه در آمدي در سويس
روزگار مي گذراند و مهمان دولتي بيگانه مي باشد.
"بر گرفته از كتاب دكتر محمد مصدق نوشته ي محمود ستايش"
بخشیدن کسی که دوسش داریم
چه میکنه ریاضیات
LIFE MATH
ریاضیات زندگی
Smart man + Smart woman = Romance
مرد باهوش + زن باهوش = عشقولانه
Smart man + Dumb woman = Affair
مرد باهوش + زن خنگ = روابط نامشروع
Dumb man + Smart woman = Marriage
مرد خنگ + زن باهوش = ازدواج
Dumb man + Dumb woman = Pregnancy
مرد خنگ + زن خنگ = حاملگی
SHOPPING MATH
ریاضیات خرید کردن
A man will pay $2 for a $1 item he needs
یک مرد بابت یک کالای 1 دلاری که نیاز دارد 2 دلار می پردازد
A woman will pay $1 for a $2 item that she doesn't need
یک زن بابت یک کالای 2 دلاری که نیاز ندارد 1 دلار می پردازد
GENERAL EQUATIONS & STATISTICS
آمار و برابری عمومی
A woman worries about the future until she gets a husband
یک زن نگران آینده است تا زمانی که شوهر کند
A man never worries about the future until he gets a wife
یک مرد هرگز نگران آینده نیست تا زمانی که زن بگیرد
A successful man is one who makes more money than his wife can spend
یک مرد موفق مردیست که درآمدش بیشتر از مبلغی باشد که زنش خرج می کند
A successful woman is one who can find such a man
یک زن موفق زنیست که بتواند چنین مردی را پیدا کند
HAPPINESS
شادمانی
To be happy with a man, you must understand him a lot and love him a little
برای اینکه با یک مرد شاد باشید باید او را کاملا درک کنید و کمی دوست داشته باشید
To be happy with a woman, you must love her a lot and not try to understand her at all
برای اینکه با یک زن شاد باشید باید او را کاملا دوست داشته باشید
و اصلا سعی نکنید که او را درک کنید
LONGEVITY
طول عمر
Married men live longer than single men do
but married men are a lot more willing to die
مردان متاهل بیشتر از مردان مجرد عمر می کنند،
در عوض مردان متاهل بیشتر آرزوی مرگ می کنند
PROPENSITY TO CHANGE
گرایش به تغییر
A woman marries a man expecting he will change, but he doesn't
زمانی که یک زن با مردی ازدواج می کند انتظار دارد که او تغییر کند ولی اینگونه نمی شود
A man marries a woman expecting that she won't change, and she does
زمانی که یک مرد با زنی ازدواج میکند مطمئن است که آن زن تغییر نمی کند و اینگونه میشود
DISCUSSION TECHNIQUE
ادبیات گفتگو
A woman has the last word in any argument
یک زن در بحث حرف آخر را می زند
Anything a man says after that is the beginning of a new argument
بعد از آن، هر حرفی که مرد بزند، شروع یک بحث جدید است
OFFICE ARITHMETIC
حسابرسی اداری
Smart boss + Smart employee = Profit
رییس باهوش + کارمند باهوش = سود
Smart boss + Dumb employee = Production
رییس باهوش + کارمند خنگ = تولید
Dumb boss + Smart employee = Promotion
رییس خنگ + کارمند باهوش = ترفیع
Dumb boss + Dumb employee = Overtime
رییس خنگ + کارمند خنگ = اضافه کاری
هواپیما